"راه  و نام و دام ما کار است"

 

در ستایش از مقاومت کارگران پیشرو زندانی

 ما کار می کنیم  

راه و تلاشمان

 تولید رفاه  

و تأمین نان برای همگان است!

تله ای که

ما را اسیر دزدان و گرگان

با شمایل انسان می کند.

ما کار می کنیم،

همیشه و سخت!

اما:

جز بخور و نمیر

نانی ـ

از محصول کارمان نداریم.

+++

آنها...:

آنها کار نمی کنند ـ

اما:

همیشه دارا هستند.

همه چیز مال آنهاست.

حتا سرنوشت ما ـ

سرنوشتِ نسل بعد،

سرنوشتِ انسان ِکار.

+++

در کشورما خدا حاکم است

در کشورما قرآن ناظم است

با این وجود ـ

دزدان در کشور ما

بنام ِخدا

و درندگان بنام اسلام

در لابلای برگ ِِبرگ قرآن

نان ما را می دزدند

و انسانیت خوار و نزار ما را

با شقاوت ددان

می درند.

و ما:

برای حفظ خود و خاندواده مان

نه، در دل ِخدا جائی

و نه، در هیچ برگِ قرآن

از گزند آدمخوران ِهمیشه گرسنه ولی امر

 پناهی داریم.

+++

نه دستمان

و نه صدایمان

به خدا و قرآن ـ

یا هیچ دادستانی

به نام انسان

نمی رسد.

تا مگر:

دادخواهی کنیم.

هیچ دست و صدائی مهری

بر آسمان جبر و جهل

به فریاد مظلومان

نمی رسد...

دست ها و صدا ها بسته اند.

+++

چندیست:

که ناممان را فریب خورده،

یا،

اعتراضمان را

کافران قدرناشناس نام نهاده اند.

زیرا نان نداشته را

ما ـ

فریاد می زنیم.

+++

نامم امروزیمان ـ

اما:

 بیکاری ست.

و دستانمان

 بیشتر از پیش

خالی ست.

و دهانمان را با سوزن اسلام دوخته اند.

تا آرامش خلوت آسمانی ِرهبر ِشریف با پروردگارش

آشفته نگردد.

+++

با این همه مصیبت آسمانی ـ

ما:

 پرواز باورها را

حق آزاد وجدان پرندگان می دانم،

اما:

سکوت در برابر جبر و فقر را

تنها نشانه ی ـ

"جنایت" ِ!

+++

چندیست:

که ـ

نام بسیاری ازما زندانی ست.

 

بهنام چنگائی ـ 17 اردیبهشت 1391